امروز، بعد از نمی دانم چند سال، کسی در رسانه ی ملی به طور رسمی اسم سید محمد خاتمی را آورد و از او تشکر کرد.
من فکر می کنم خاتمی آدم بدی نیست، مخالف نظام نیست، لیبرال نیست، جاسوس نیست و عامل دشمن هم نیست.
ضمنا می دانم اگر کسی مخالف نظام و لیبرال باشد هم آدم بدی نمی شود.
اما؛ به این خاطر خوشحالم که رای سفید ندادم و کسی رئیس جمهور شد که بی ترس، از حامی بزرگش تشکر کند. کاری که باید چهار سال پیش هم می کرد-به مراتب جدی تر.
به این خاطر نگرانم (نگران به هر دو معنی) که رای سفید ندادم و کسی، حالا با یک رای بیشتر، رئیس جمهور شد که نه گذشته ی سی ساله اش مورد تایید من است، نه گذشته ی چهار ساله اش، نه خاطره ی نه چندان دوری که از مناظره های انتخاباتی اش دارم.
انگار برای نگران بودن دلایل بهتری دارم تا خوشحال بودن. فکر می کنم که شاید بهتر بود رای سفید می دادم؛ اما نداده ام و این مسلم ترین نشانه ی این است که از دنیای خوب "هر قدر دلت می خواد گند بزن و کسی ازت توقعی نداره" بیرون آمده ام.
البته صادقانه این که من حیث المجموع نگرانی ام نمی چربد؛ به دلایل متنوع و متعدد که حوصله ی بسطشان را ندارم. شاید وقت دیگری.