زیرزمین

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

ترس هایی که مثل سطل آب سرم خالی می شوند

قبلا هم یک بار دچار چنین حمله ای شدم. شب بود، ناگهان ترسیدم که تنها شوم، و به این بهانه مفصل گریستم. چهارشنبه غروب هم، اول معده ام از گرسنگی به سوختن افتاد، و بعد از گرسنگی ترسیدم، و از تاریکی شب ترسیدم، و از روشنایی موهوم تیر چراغ برق ترسیدم، و از آدماهایی که نگاهم می کردند ترسیدم، و از موتورسوارها و صدای نزدک شدنشان از پشت سر، و از خیابان شلوغ، و از کوچه ی خلوت، از کرکره ی مغازه ها، از ایستادن در پیاده رو و از راه رفتن. از همه چیز می ترسیدم و در قلبم خشک شده بودم. مثل نوزادی که چشمش هنوز درست نمی بیند، از هر چیزی می ترسد، و تنها به دست های مادرش اعتماد می کند. کودک ناتوانی بودم که در تاریکی خیابان گیر افتاده است و دیوانه وار دنبال دستی آشنا می گردد. بی تاب بودم. سیر نمی شدم. آرام نمی شدم. می ترسیدم که گریه کنم و می ترسیدم که تا خانه را بدوم؛ به تمام معنا گیر افتاده بودم.

برساوش بود که می توانست نجاتم دهد، که نداد.

۲۹ تیر ۹۷ ، ۲۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Hurricane Is a little kid

اثر هنری در کتاب «زبان، شعر، اندیشۀ رهایی»

پرسش از ماهیت هنر، حقیقت اثر هنری و منشاء و سرآغاز هنر از حمله مهم­ترین پرسش­ هایی است که فلسفه­ ی هنر باید به آن­ها پاسخ دهد. هایدگر، به عنوان فیلسوف مدرن، از دریچه­­ ی فلسفه­ اش به هنر نیز نگاه می­کند. فلسفه­­­ ی او به دنبال اعاده­ ی پرسش از وجود است و نگاهش به هنر نیز از این زاویه است که نحوه ­ی وجود اثر هنری را بررسی کند: هنر، یک جنبه ­­ی چیز بودن دارد و یک جنبه­ ی اثر بودن. تفسیر کدام جنبه ما را به ذات اثر هنری نزدیک می­کند؟ هایدگر دائما از خود سوال می­کند و مطالب را رفت و برگشتی پیش می­برد. به همین دلیل گاهی به نظر می­رسد پاسخی داده نشده چون راه حل سوال حاضر، نقض پاسخی است که به این سال منجر شده. تو گویی متن بیشتر از این که مجموعه­ ای از جواب­ها باشد، مجموعه­ ای از سوالاتِ پرداخته شده است: رابطه ­ی اثر هنری با دنیای اطراف چگونه است؟ اصلا آیا چنین رابطه ­ای وجود دارد؟ یا باید وجود داشته باشد؟ حقیقت و اثر هنری چه نسبتی دارند؟ این­ها نمونه­ ای از سوالاتی هستندکه این یادداشت در تلاش است بر اساس فصل کار هنری و حقیقت از کتاب «زبان و شعر و اندیشه­ ی رهایی» اثر مارتین هایدگر پاسخ دهد.

ادامه مطلب...
۰۸ تیر ۹۷ ، ۲۲:۲۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hurricane Is a little kid

Let's Play a Game #2

این ولی با قبلی فرق دارد. باید جمع شویم دور هم، جاهای جدیدی را کشف کنیم و معما حل کنیم. قاطی ماجرا شدن برای بچه های پردیس مرکزی دانشگاه تهران که خیلی راحت است، ولی همه ی آن هایی که بازی به هر نحوی گوشه ای از زندگیشان است، می توانند بیایند و بازی کنند و لذتش را ببرند. هم به آن ها که اهل ویدئو گیم اند خوش می گذرد، هم به آن ها که به بازی های رومیزی و معما و فانتزی علاقه دارند. هم به دانش آموزها، هم به دانشجوها، هم به آن ها که از این حرف ها دل کنده اند و زندگیشان را می کنند.

شور و شوق، راه رفتن، دیدن و بات تلگرام تنها ملزومات این بازی اند :)

برای شروع.

 

به همه این خبر را برسانید! شاید کسی که قرار است سنگ را نجات بدهد همان کسی باشد که فکرش را نمی کنید! 

۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Hurricane Is a little kid