آن لحظه‌ای که مادرخوانده سر میز شام اندرو اسکات را به عنوان کشیش معرفی کرد، با لحن راننده تاکسی تیرخورده‌ای زیر پای شرلوک داد زدم: موریارتی! در کمتر از 24 ساعت سه بار این سریال را از ابتدا تا انتها دیدم و شش صفحه‌ی دفتر را سیاه کردم. برای همین فکرکردم بهتر است نوشته‌ها را مرتب کنم، تایپ کنم و این جا هم ثبت کنم. احتمالا ارزشش را داشته باشد. باید روی ادامه‌ی مطلب کلیک کنید  چون می‌دانستم برای بعضی اسپویل نشدن داستان مهم است.