زیرزمین

مرسی از توضیحت :)

والا کتاب رو‌  قبل از پیوستن من به گروه با رای اعضا انتخاب کردن ولی بحث‌شد که چرا می‌خونیم فلسفه و کاربردش چیه و‌‌آشنایی از قبل داریم یا نه. یکی از بچه‌ها که واردتر‌ هست کتاب سیر حکمت هم بعنوان کاندید دیگه نام برد ولی گفت بیشتر لحنش حوزوی است و شاید ارتباط باهاش سخت باشه. 

سلام :)

گروه کتابخونی که چند وقتی هست همراهی میکنم شروع کردن به خوندن کتاب فلسفه‌ی غرب راسل با ترجمه نجف دریابندری. فکر کردم شاید تو اطلاعی داشته باشی که این برای درک فلسفه مرجع خوبیه یا نه، یا احتمالا توصیه‌ای که بشه بهتر و موثرتر خوندش؟ ممنون، ببخشید مستقیم با پست مرتبط نیست.

پس تو گزاره خودت رو نقض کردی. یعنی می‌گی گزاره فریب خورده بودن اون آدم خودش فریب بوده.

همین گزاره اولیه رو بی‌معنی می‌کنه چون می‌گی درست نیست. پس می‌تونیم برگردیم به نقطه اول:

اگه منظورش از وجود داشتن، وجود داشتن یک مفهوم متشکل از شکل و رنگ و... هست. بدیهتاً بعد از سوختن یک چوب، اون چوب دیگه نیست.

پ.ن: برای روشن‌تر شدن. الان گزارت پارادوکسی شده. مثل همون که یک ور کاغذ بنویسیم جمله پشتی درست است و یک سر دیگش جمله پشتی نادرست. این نمی‌تونه تو یه استدلال وجود داشته باشه.

همین فریب خوردن یعنی تغییر. چیزی به نام فریب در من تغییر کرده. چیزی که قبلاً (حداقل به این شکل) نبود و الان هست.

بذار یک جور دیگه بگم تا خوش‌تعریف‌تر باشه.

این آدم رو در دو زمان قبل از فریب خوردن و بعد از فریب خوردن تصور کن. اگر فکر می‌کنی این دو آدم هیچ تفاوتی با هم ندارن پس حق نداری به یکی صفت فریب خورده در این مورد رو بدی چون هر دو یکی هستن. و اگر می‌پذیری که فرقی دارن پس باید تغییر رو بپذیری.

پارمنیدس می‌گه:

این فریبِ حواس بوده که ما فکر کردیم بعد از سوختن، دیگه چوب نیست. وگرنه چیزی که هست، هست و نیست نیست. کلا تغییر رو نفی می‌کنه.

پارمنیدس تو همین گفتش اذعان کرده که حواس ما تغییر کرده. حواس ما پیش از این چوب می‌دید و حالا نمی‌بینه. پس تغییر کرده.

پس پارمنیدس حق نداره کلاً تغییر رو نفی کنه.

ولی نمی‌تونه تغییر رو نفی بکنه چون تو همین گفتش تغییر حواس ما رو گنجونده.

اون استدلال پارمنیدس رو درست متوجه نمی‌شم که نادرستیش رو بگم. منظورش از وجود داشتن چیه؟

اگه منظورش از وجود داشتن، وجود داشتن یک مفهوم متشکل از شکل و رنگ و... هست. بدیهتاً بعد از سوختن یک چوب، اون چوب دیگه نیست.

اگه منظورش از نیست شدن، نیستن شدن تک‌تک اجزای یک چیز باشه و دگرگونی رو نیست شدن ندونه. حق با پارمنیدس هست.

سلام :)

اول فکر کنم باید تشکر کنم که باعث شدین اسم پارمنیدس رو جست‌وجو کنم و آشنا بشم باهاش :) حالا نه اینکه الان باهاش آشنا باشم، ولی خب دست‌کم اسمش رو شنیدم :) 

اما توی همون چند دقیقه‌ای که خیلی سرسری نظراتش رو توی ویکی‌پدیا خوندم، حدس زدم که آدم‌های علوم‌پایه خیلی استقبال نکنن از نظراتش D: توی بحث شناختن ما اصالت رو به حواس و آزمایش می‌دیم آخه :-"